و بقيه اش:
. نويل پسري است که مي توانست باشد. هري استعداد بيشتري دارد، به خصوص غريزه اي که راه درست را به او نشان مي دهد و از او چنين کارآگاه خوبي مي سازد، ولي نويل هم در پايان کتاب ها نشان مي دهد که او هم مي توانست اگر ولدمورت انتخابش کرده بود.
بلاتريکس به دنبال لانگ باتم ها بود چرا که آن ها در نقش کارآگاه بسيار موثر و موفق عمل کرده بودند.. از جيمز و لي لي خواسته شده بود براي پيوستن به ولدمورت از مدرسه خارج بشوند ولي از اين کار امتناع کردند.. دامبلدور مي دانست چه اتفاقي در دره ي گودريک افتاده است چرا که يک طلسم هشداردهنده روي خانه بوده ولي جو يادش نيست که آيا توجيهي براي رسيدن هري پس از 24 ساعت به پريوت درايو وجود دارد يا نه.
در حال حاضر قرار است نيمي از دايرةالمعارف يا همان کتاب اسکاتلندي واقعيات و داستان هاي پس زمينه از دنياي هري باشد و نيمي ديگر داستان ها و ماجراهاي فرعي که چرا و چگونه به کتاب ها راه يافتند يا از آن حذف شدند. جو فقط درصورتي آن را مي نويسد که سرگرم کننده باشد و هيچ عجله اي براي بيرون دادن آن ندارد.. جو هانا آبوت را اصيل زاده تصور مي کند(اگرچه ممکن است در يادداشت هايش مشنگ زاده بوده باشد). او در پاتيل درزدار مهمانخانه دار شده است.
جو براي ايجاد يک کلوپ هواداران تحت فشار قرارداشت ولي وبسايتش را به عنوان يک راه حل بهتر ايجاد کرد.. هري و رون به هاگوارتز برنگشتند و کارآگاه شدند ولي هرميون يک سال ديگر درس خواند تا مدرک سطوح عالي جادوگريNEWT را هم بگيرد.
کينگزلي شکلبوت (وزير جديد سحروجادو) از هرکس که در نبرد هاگوارتز به نفع جبهه ي خير جنگيده بود و سنش اجازه مي داد درخواست کرد براي پاکسازي وزارتخانه به کمکش بشتابند.( از جمله هري و رون و نويل)
هرميون در يادگاران مرگ با هري و رون رفت چرا که در کل قلبي بزرگ تر از مغزش دارد ولي طبيعتا به سمت جنگ کشيده نمي شود.